نخستین قاتل زسریالی زنان ایران کیست؟ + فیلم
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۶۱۵۸۷
مهین قدیری اولین قاتل سرسالی تاریخ جنایی ایران است که 5 زن را در قزوین برای سرقت طلاهایش به قتل رساند. دستگیری نخستین زن قاتل سریالی تاریخ جنایی ایران مهین قدیری نام دارد که پس از 5 قتل راز جنایت هایش فاش شد.ماجرای این زن جنایتکار بعد از 12 سال به فیلم مستند تبدیل شد و کارآگاهان جنایی پرونده با ایفای نقش در آن از ناگفته ها گفتند!
نخستین زن قاتل سریالی تاریخ قضایی ایران پس از 109 روز عملیات پلیس آگاهی قزوین بازداشت شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهین قدیری در بین راه پس از دادن آبمیوه خوابآور، آنان را بیهوش میکرد و سپس با دست یا روسری خود، قربانیان را خفه کرده و اقدام به سرقت پول و طلاهای طعمههای خود میکرد. قاتل سریالی در اعترافاتش تاکید کرده است که همه این جنایتها را به تنهایی انجام داده و شوهرش از هیچ چیزی خبر ندارد.
مهین غدیریبازداشت قاتل سریالی پلیس آگاهی قزوین که از 16 بهمن ماه سال گذشته با کشف یک جسد در منطقه «مینو در» با دستور ویژه «الفت» دادستان قزوین، اقدامات پلیسی خود را برای دستگیری قاتل آغاز کرده بود با قتلهای دیگر تحقیقات خود را روی دستگیری قاتل سریالی متمرکز کرد. تحقیقات دقیق تر، بررسی لحظه به لحظه جنایتها و اظهارات شاهدان، از دومین قتل مشخص شد که یک خودروی رنو 5 در محل رها شدن جسد دیده شده، اما شاهد به خاطر تاریکی، رنگ آن را روشن اعلام کرده بود و پلیس، 3 رنگ کرم، زرد و سفید را جهت بررسی و تحقیق در دستور کار قرار داده بود. با اعلام نظریه ماموران اداره تشخیص هویت پلیس آگاهی قزوین مبنی بر اینکه در قتل سوم رد لاستیک یک خودروی رنو در کنار جسد کشف شده است این فرضیه را قوت داد که قاتل با یک خودروی رنو اقدام به این قتلها میکند. در کنار این فرضیه، کارآگاهان اداره آگاهی قزوین، جستوجو برای یافتن پروندههایی که درباره ربوده شدن توسط یک خودرو، زورگیری و ... بود را آغاز کردند. در این بررسیها به پرونده شکایت یک زن برخوردند که او یک سال قبل در همان محدوده کشف جسدها سوار خودروی رنویی شده بود که راننده آن یک زن بود که پس از تعارف آبمیوه، قصد داشته او را نیز بیهوش کند که وی متوجه توطئه راننده زن شده و پس از فریاد زدن توانسته بود از دست راننده بگریزد.
نخستین ردپای قاتل سریالی در قزویناین زن پس از این اقدام به پلیس مراجعه کرده بود اما نتوانسته بود شماره پلاک خودروی رنو را در اختیار پلیس قرار دهد. کارآگاهان با مراجعه به این زن خواستند در صورت مشاهده این رنو، شماره آن را به پلیس اعلام کند و چند روز پیش این زن که به طور اتفاقی آن خودرو را در منطقهای از قزوین دیده بود، شمارهاش را یادداشت کرده و به پلیس اطلاع داد. با این سرنخ، پلیس توانست پس از 109 روز به تمام شایعات پیش آمده در قزوین خاتمه دهد.
مهین شامگاه پنجشنبه 24 اردیبهشت ماه 1388، ماموران پلیس پس از دریافت دستور بازداشت از دادستان قزوین برای بازداشت قاتل سریالی قزوین به منطقه شنبهبازار مینودر مراجعه کردند و پس از اقدامات اطلاعاتی مهین قدیری و همسرش را دستگیر کردند. در بررسی از خانه قاتل سریالی تمام روزنامههایی که این جنایتها را پیگیری میکردند، کشف شد و علاوه بر آن، مقالات و نوشتههایی درباره قتلهای سریالی پاریس نیز به دست آمد. پس از انتقال متهمان به اداره آگاهی بازجویی توسط افسران بازجو و الفت، دادستان قزوین و 2 بازپرس جنایی قزوین آغاز شد.
قتل بخاطر بیماری دخترمهین در بازجوییها مدام از بیماری دخترش و دزدی به خاطر ادامه درمان او سخن گفته است. این تحقیقات به طور شبانه روزی تا سحرگاه 27 اردیبهشت 1388 ادامه داشت . با اعترافات مهین و تحقیقات پلیس،پرونده دیگر این قاتل که 3 سال گذشته ازاتهام قتل یک پیرمرد تبرئه شده بود نیز مورد بررسی قرار گرفت.پس از اعترافات «مهین» گفت: با توجه به اینکه وضعیت مالی این متهم به قتل دستگیر شده نامناسب است، احتمالا وی با انگیزه مالی دست به این اقدامات زده است و از آنجایی که خانمها راحتتر به قتل میرسند و دارای طلا و جواهرات هستند، این متهم زنان را برای قتل و سرقت انتخاب میکرد. این مقام قضایی درباره روش قتل این متهم بازداشت شده، گفت: متهم به امامزاده چهار انبیا(ع) و زنانی که برای زیارت و دعا آمده بودند را زیرنظر داشته، سپس با برقراری ارتباط دوستانه، آنها را با خودرویش منتقل و بعد از قتل، اموال آنها را سرقت میکرده است.
گفتوگو با خواهر مهین قدیری خواهرنخستین قاتل زن سریالی در حالی که هنوز نمیدانست خواهرش در بازداشت است از اختلاف شدید خانوادهاش با مهین قدیری گفت. این دختر که آخرینبار 2 ماه پیش خواهرش، مهین را دیده است با اشاره به اینکه او خونگرم ترین عضو خانواده است، گفت: از زمانی که خواهرم تصمیم گرفت با احمد ازدواج کند، چون پدرم مخالف این ازدواج بود خانواده، این خواهرم را طرد کرد. چند سال بعد با پادرمیانی بعضی از اقوام رفت و آمد با وی آغاز شد اما پس از مرگ پدرم که نزدیک 6 سال از آن میگذرد، این ارتباط باز هم قطع شد.
وی ادامه داد: مهین هیچ وقت از وضع زندگیاش گله نمیکرد و با اینکه دومین فرزندش به خاطر تب شدید و بیماری در یک سالگی دچار معلولیت شده بود، هیچ وقت از وی شکایتی نشنیدیم. مهین قدیری سومین فرزند خانوادهای است که هفت دختر و یک پسر دارد و خودش صاحب 2 دختر است. مهین به فرزندانش عشق میورزد و فاطمه دختر کوچکش (معلول) را میپرستد. وی در پایان گفت: خواهرم اکثرا جایی که کار میکردم به من سر میزد.
گفتوگو با کفشدار امامزادهتحقیقات پلیس نشان داده است 2 تن از زنانی که از سوی مهین به قتل رسیدهاند در امامزاده چهار انبیا با وی آشنا شدهاند. کفشدار امامزاده چهار انبیا گفت: مدتی پیش متوجه شدیم تعدادی از خانوادههای زنانی که به امامزاده میآمدند از عدم بازگشت آنان به خانههایشان نگران هستند. به خاطر دارم خانواده معلم بازنشستهای در مراجعه به من مشخصات مادرشان را دادند تا اگر وی را دیدم اطلاعاتی به آنها بدهم. از این خانواده شنیدم مادرشان برای زیارت به امامزاده آمده و دیگر خبری از وی نیست.
این مرد افزود: پیش از این نیز خانواده دیگری آمده بود و این خیلی برای من عجیب به نظر میرسید که چگونه این زنان زائر به خانههایشان بازنگشتهاند. تا اینکه پنجشنبه گذشته ماموران به اینجا آمدند و از من پرسوجوهایی داشتند و حالا که شنیدم این 2 زن به قتل رسیدهاند و قاتل آنان یک زن است، فهمیدم قاتل با چرخیدن بین زنان زائر، آنان را به قتل رسانده است.
گفتوگو با پسر مقتولکیمیا 52 ساله زن خانه داری است که وقتی به امامزاده رفته بود، دیگر به خانه بازنگشت و از سوی زن جنایتکار به قتل رسید. پسر این زن گفت: ساعت5/3 بعدازظهر بود که مادرم به امامزاده رفت. در آنجا آشنایان ما وی را دیده بودند که بعد از زیارت گفته بود میخواهد به خانه بازگردد، اما دیگر نیامد.
این پسر افزود: وقتی غروب شد، پدرم و دیگر اعضای خانواده نگرانش شدیم، به همه جا سرزدیم، نزد هیچ کدام از آشنایانمان نبود. وقتی جسدش پیدا شد شایعات زیادی شنیدیم و هر لحظه ثانیهشماری میکردیم قاتلان دستگیر و مجازات شوند. اگر این زن قاتل اصلی است، خواستار مجازات اعدام و مرگ وی هستیم.
انگیزه روانی «مهین» در 5 قتلشامگاه پنجشنبه 24 اردیبهشتماه 88 .خانه زن 31 ساله با نام مهین قدیری را در شنبه بازار مینودر محاصره کرد و با نفوذ به طبقه اول این زن و همسرش را در برابر دیدگان دختران 17 و 7 سالهاش بازداشت کرد. در طبقه همکف این ساختمان، رنو 5 کرمرنگ نیز پیدا شد و مهین با ادعای بیگناهی بازداشت و به اتاق بازجویی پلیس آگاهی قزوین انتقال یافت.
مهین خیلی اصرار داشت که نقشی در قتلهای زنان نداشته است اما به دست آمدن سابقه این زن که 3 سال پیش به خاطر قتل پیرمردی بازداشت شده بود باعث شد تا هیچکس گریههای وی را نپذیرد. مهین چارهای جز اعتراف نداشت و گفت: «مادرم مقصر است، میدانست به خاطر هزینه درمان دختر معلولم پول زیادی نیاز دارم، من را در تنگنا قرار داد و هیچ کمکی نکرد، وقتی از مادرم متنفر شدم تصمیم به انتقام گرفتم. چرا باید زنان، مادر باشند اما مهربان نباشند، طلا و پول داشته باشند اما نوه معلول خود را نبینند».
قتل زنان به خاطر نفرت از مادروی افزود: «هر زن بالای 50 سال را میدیدم که دور گردن و دستانش پر از طلا بود، نفرت از مادرم سراغم میآمد، نزدشان رفته و به بهانه اینکه شباهت زیادی به مادر خدابیامرزم دارند با آنان طرح دوستی میریختم، سپس با سوار کردن به خودرویم و دادن ساندیس به آنان، وقتی داروی بیهوشی محلول در ساندیس آنان را نیمهجان میکرد در داخل خودرو با گره زدن روسریهایشان آنان را خفه میکردم سپس با چرخیدن در خیابانها وقتی شب میشد، اجسادشان را در محلههای خلوت رها میکردم».
مهین با گریه گفت: «آنها طلا داشتند و بچه من بیمار بود، هیچ کدام را از پیش نمیشناختم و با رفتن به امامزادهها و مراکز عمومی بویژه بازارها آنان را انتخاب میکردم. هر روز روزنامهها را میخواندم و میدانستم پلیس در تعقیب من است اما تصورم این بود که ردپایی از خودم بر جای نمیگذاشتم، گاهی عذاب وجدان به سراغم میآمد و با دیدن چهره دختر معلولم آرام میگرفتم».
قاتل سریالی قزوین ادامه داد: «شوهرم اطلاعی از قتلها نداشت. مدتی به رفتارهایم شک کرده بود و مدام سوالپیچم میکرد، وقتی پول و طلا نزدم میدید میپرسید از کجا آوردهام که با بهانههایی از گیردادنهایش شانه خالی میکردم». «مهین» در بازجوییها قتلها را یکی پس از دیگری با دادن مشخصات کامل قربانیانش و چگونگی و محل اغفال آنان شرح داد اما در یکی از قتلها سکوت کرد و آن را نپذیرفت. این در حالی بود که قتل پیرمردی در 3 سال پیش نیز مطرح شده و پرونده خاکخورده آن به جریان افتاده بود.
مهین قدیری اعدام شدقاتل زنجیره ای / به گزارش رکنا، تا سال 1387، ایرانیها هنوز با یک زن قاتل سریالی آشنا نشده بودند. در بهمنسال 87 ، با پیدا شدن جسد زنی میانسال در قزوین، داستان قتلهای زنجیرهای که بعدها مشخص شد، به دست یک زن اتفاق میافتد، آغاز شد. «مهین قدیری»، چهارماه بعد به دست پلیس افتاد. وقتی پنج زن و یک مرد را کشته بود و از آن روز نامش را در تاریخ جنایی ایران ثبت کرد:« نخستین قاتل سریالی زن در ایران» مهین قدیری در ۱۴ سالگی ازدواج کرده بود و زمان قتلها ۳۲ساله بود و دو فرزند داشت. وی بعدها دلیل قتلهایش را فقر و نیاز مالی برای درمان یکی از دو فرزندش اعلام کرد.
او با پرسه در اطراف زیارتگاههای قزوین، زنان مسنی را که در دست و سر و گردنشان زیورآلات طلا داشتند شناسایی و به بهانه رساندنشان به خانه، آنها را سوار رنوی زردش میکرد و بعد آنها را با آبمیوه مسموم و خفه شان میکرد. مهین در زمان اعترافاتش، شخصیتی پیچیده و باهوش از خود نشان داد و همین او را برای بررسی، خاصتر کرد. او در گفتوگویی علت انتخاب زنهای مسن را برای قتل را چنین عنوان کرد: خانمهای مسن را انتخاب میکردم کسانی که دیگر نوه نتیجه شان را هم دیدهاند و زیاد چشمشان به دنبال دنیا نیست.
اعدام مهین قدیری زن مخوف ایرانخانمهایی که ویترین طلا فروشی هستند و به عنوان یک ویترین زنده سیار با طلاهای آویزان کرده به خودشان دل کسانی که ندارند را میسوزانند. او در آن زمان علت قتلهایش را بدهی کلانی که به فردی داشت عنوان کرد و گفت: من به کسی بدهکار بودم و چک دست طلبکار داشتم. از جایی هم نمیتوانستم آن را تامین کنم . به همین دلیل قتل اول را انجام دادم و دو قتل دیگر را هم. حتی مبالغ را عینا تحویل طلبکار میدادم، اجازه نمیدادم ذرهای از این پولها به چرخه زندگی روزمرهام وارد شود.
اگرچه انگار مادرش هم ارثیه پدری او را نداده بود و شوهرش هم به دلیل اعتیاد کمک خرج زندگی نبود. مهین، آذرسال ۸۹ اعدام و پروندهاش برای همیشه بسته شد.
مستند سینمایی مهینزندگی نامه اولین قاتل زنجیره ای ایران به تصویر کشیده شد. این مستند 93 دقیقه ای به کارگردانی محمدحسین حیدری مورد استقبال تماشاگران پلتفرم های اینترنتی قرار گرفت.
از دیروز مستند سینمایی «مهین» به کارگردانی محمدحسین حیدری در پلتفرمهای فیلیمو و نماوا منتشر شده است. این فیلم مستند که به جنایتهای « مهین قدیری » نخستین قاتل زنجیرهای زن ایران میپردازد، سال 98 در گروه سینمایی هنر و تجربه به نمایش درآمد و حدود 40 میلیون تومان فروخت. این فیلم مستند پیش از این نیز نظر علاقهمندان به سینما را جلب کرده بود و در جشنواره فیلمهای مستند سینما حقیقت، دومین فیلم از نگاه تماشاگران شده بود. گزارش پیش رو، نگاهی به مستند سینمایی 93 دقیقهای «مهین» است که پیشبینی میشود با استقبال تماشاگران پلتفرمهای اینترنتی روبهرو شود.
یک سوژه حساسیتبرانگیز«مهین» در نگاه نخست، واجد سوژهای بسیار جذاب و حساسیتزاست؛ یک زن جوان که مادر دو فرزند کوچک است و تحت تأثیر برخی شرایط و مسائل زندگی، به جنایتهای هولناکی دست میزند. این جنایتها که 13 سال پیش در شهر قزوین اتفاق افتاده، دستمایه ساخت فیلم مستندی شده است که جزئیاتی تکاندهنده و جذاب از قتلهای مهین قدیری را به نمایش میگذارد. نکته جالب آن که این فیلم، محصولی از خانه مستند انقلاب اسلامی وابسته به سازمان هنری-رسانهای اوج است و ورود اوج به چنین سوژه ملتهبی، در نوع خود چشمگیر است؛ خصوصاً آن که این زن در عین حالی که مادر است، مرتکب جرم میشود و از قضا انگیزه جنایات او ارتباط مستقیمی با همین حس مادرانگی وی دارد! در نگاه نخست، به نظر میرسد مستند «مهین»، با مفهوم «مادری» ناسازگار است اما با نگاه به فیلم، مشخص میشود که اینگونه نیست و این فیلم با نگاه دقیق فیلم ساز و سرنخهایی که مصاحبهشوندگان از جمله روان شناس و مأموران پیگیری قتلها به دست میدهند، این تفکیک را به درستی قائل میشود.
ضعف در بازسازیبخش اعظم فیلم مستند «مهین» خصوصاً در نیمه نخست، بازسازی شده و در آن استفاده خاصی از تصاویر آرشیوی و عکس نشده است؛ امری که سختی کار را دوچندان میکند؛ سازندگان هیچ بهرهای از بریده جراید که در این گونه فیلمهای مستند، رایج است، نبردهاند و با استفاده از یک بازیگر تئاتر به عنوان بازیگر نقش «مهین قدیری» و تعدادی بازیگر دیگر، صحنه جنایت ها را بازسازی کردهاند. به همین دلیل بیتردید واجد جذابیت بیشتری برای مخاطب است. اگرچه در بازسازیها، بیدقتیهایی به چشم میخورد که برای روایت سال 1387 چندان توجیهپذیر نیست؛ مانند نمایش هدست بیسیم و خودروی تیبا که در سال 87 هنوز به تولید انبوه نرسیده بود.
ورود نسبی به جزئیاتمحمدحسین حیدری کارگردان مستند «مهین» کاملاً به سوژه وفادار بوده و ذرهای از روایت شاهپیرنگ غافل نمانده است. با این حال به نظر میرسد از نظر پرداخت، با وجودی که فیلم بدون پردهپوشی موارد ملتهب ساخته شده اما سوژه، همچنان جذابترین چیزی است که به تصویر کشیده شده و به نوعی، سوژه از پرداخت آن جلوتر است. حیدری تلاش کرده تا روند تحقیقات را با بخشی از جزئیات قابل نمایش، به تصویر بکشد و در این کار، تا حدی موفق بوده اما پنج قتل در فاصله کمتر از شش ماه توسط یک زن، هنوز جزئیات بیشتری دارد که سازندگان به هر دلیل از نمایش آن دست کشیدهاند؛ اگرچه ممکن است دلیل آن بدآموزی احتمالی برای مخاطبان باشد. شواهد یافتشده در خانه قاتل و جزئیات بامزه از خریداری دارو توسط وی از گیراییهای مستند «مهین» به شمار میآید.
یک درام کارآگاهی جذاببا وجود آنچه گفته شد، فیلم مستند «مهین» برای مخاطب عام بسیار جذاب است؛ به مثابه یک فیلم داستان جنایی /کارآگاهی هیجانانگیز که مخاطب با گروه پلیس و بازپرس همراه میشود و به دنیای تاریک ذهنی قاتل پا میگذارد. مهم ترین نقطه قوت مستند «مهین» به جز سوژه، روند تدریجی و سینوسی روایت، در تبدیل قاتل به قربانی و دوباره قاتل است که از نظر حسی، درام بسیار خوبی برای مخاطب میسازد و بیننده را میخکوب میکند. انگیزه عجیب یک مادر برای وقوع 5+1 قتل و همچنین تصویر زنی که با یک جنازه روی صندلی عقب خودرویش، ساعتها در خیابان پرسه میزند، از نکات تکاندهنده «مهین» است. یافتن سوژههای قتل و روایت پرضرباهنگ لحظات منتهی به دستگیری قاتل، دیدنی از آب درآمده است.
پایانبندی بهاندازه
مستند سینمایی «مهین» اگرچه در دقایق اولیه نیاز به حوصله دارد و در نیمه دوم نیز ضرباهنگ تندی ندارد اما به دلیل همان جذابیت و دیگرگونی سوژه و قتلها که گفته شد، برای مخاطب عام گیرا و خوشایند است. نقطه عطف دوم مستند که یک فراز حسی دیگر برای مخاطب ایجاد میکند، نیمههای بازجوییهاست که قاتل به تدریج با بازجوها نیز انس میگیرد و روایت خود از قتل ها را راحتتر بیان میکند؛ ماجرا تا جایی پیش میرود که عبارت قابل تأمل «طلافروشی سیار» را برای یکی از طعمههایش به کار میبرد. مستند «مهین» اگرچه به آسیبشناسی شعاری نمیپردازد اما بدون ریشهیابی نیز تمام نمیشود و مسائل و مشکلاتی را که کمک میکند شخصیت «مهین قدیری» به یک هیولا تبدیل شود، بدون تأکید بیان میکند؛ تا جایی که از فیلم بیرون نمیزند و اثر را به یک محصول نصیحتگر تلویزیونی تبدیل نمیکند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.رکنا
مرورگر شما از این فرمت پشتیبانی نمی کند
نخستین قاتل زنجیرهای زنان ایران کیست؟ / جزییات از قتل زنان قزوینی تا اعدام! + فیلم و عکس
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: پلیس آگاهی قزوین قاتل زنجیره ای مستند سینمایی یک خودروی رنو قاتل سریالی نخستین قاتل برای مخاطب فیلم مستند قتل ها جنایت ها قاتل زن زن قاتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۶۱۵۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام